ZANDIG زندیگ دگراندیش

Friday, May 12, 2006

ایدئولوژی



ایدئولوژی یا همان" بایدها و نبایدها" دهشتبارترین واژه ای است که با گوشت و پوست و خونم آنرا به زندگانی خود و دیگران از هم نسلان و هم زمانان خود دیده ام. به باورم بهترین سال های جوانی بسیاری از ما دانسته و یا ندانسته به آفت این دهشت زمینی تباه شده است. ایدئولوژی بن بست دین ها و اندیشه های بشری است. عقیم ساز (نابارورکن) نظریه ها و دانش های انسانی و آسمانی است. نابودساز تمدن های باشکوه و مردمان یک کشور توانمند است. پایان نوآوری اندیشه های راه گشا و دین های آرامش آور است. ا
از این دیدگاه ایدئولوژی با قانون های اجتماعی متفاوت و د
یگرگونه است و آن دیگرگونگی در تقدس (ورجاوندی) و فرهّی است که پیروان ایدئولوژی برای او قایل هستند و خواستارند. ایدئولوژی ایستا است و مینو انگاشته می شود و دست در آن نمی توان یازید، اگرچه ایدئولوژی انگاره ای زمینی است و زاییده ذهن آدمیان. اما قانون های اجتماعی برآیند خرد و تجربه (آمخته) همگانی اند و به سادگی جایگزین پذیر. ا
از آن ترسناکتر هنگامی است که ایدیولوژی بر قانون های اجتماعی نیز منطبق می شود و مفسر آن می گردد. ایدیولوژی بدترین اثر را بر دین می گذارد و آن را به بی دینی مطلق مبدل می کند و چهره آن را باژگونه می نمایاند و از انسان، ضد انسان می سازد. دین چونان آب روان است و هر که را بر کناره ای تراوتی می رساند. دین و اندیشه های بشری آبشخوری از متغیر زمان اند ولی در ایدیولوژی، زمان تعریف نشده است. ایدیولوژی آب روان را به بند می آورد. برای اندک زمانی آب تازه می ماند ولی سرانجام آن، مرداب بدبو و کشنده است. این است که ایدیولوژی ها در آغاز شنیدنی اند و البته پایان تلخی دارند. ا
آدمیان آزاد آفریده شده اند وباید برداشت آزادی از جهان پیرامونی خود داشته باشند. اندیشه بشری همه ابزار رستگاری آدمی است و اندیشه آدمی بر دو گوهر گرانبها استوار است: آفرینندگی (خلاقیت) و تخیل ( انگاشت و پندارگری). ایدیولوژی چهارچوب ذهن است، چگونه می تواند" آفریننده و پندارگر" باشد ؟! ا

طنز آقای
سخاورز خود گویای همه داستان است. ا